جدول جو
جدول جو

معنی راتب خوار - جستجوی لغت در جدول جو

راتب خوار
(غَ شُ / شِ)
وظیفه خوار. (آنندراج) :
هر که راتب خوار خورشید است خالی چون شود
باولی نعمت مقابل دولتش گردد تمام.
جمال الدین سلمان
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راتبه خوار
تصویر راتبه خوار
کسی که جیره و مستمری می گیرد، راتب خوار، وظیفه خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رستی خوار
تصویر رستی خوار
روزی خوار، روزی خور، بهره بر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شراب خوار
تصویر شراب خوار
شراب خور، باده خوار، می خواره، می پرست
فرهنگ فارسی عمید
(غَ گَ تَ / تِ)
وظیفه خوار. (آنندراج). رجوع به راتب خوار شود
لغت نامه دهخدا
(بَ اَ)
آنکه غراب را میخورد. خورندۀ زاغ و کلاغ، مجازاً به معنی زغال خورنده آمده است:
طاوس غراب خوار هر دم
گاورس ز چینه دان برانداخت.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(گِ رَ / رُو کَ دَ / دِ)
رستی خورنده. روزی خوار. روزی خور. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به رستی و رستی خور و رستی خوردن شود، بهره برنده. متمتع. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
آنکه رطب خورد. خورندۀ رطب:
رطب بر خوان رطب خواری نه برخوان
سکندر تشنه لب بر آب حیوان.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از راتبه خوار
تصویر راتبه خوار
جامگی خوار روزی خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رستی خوار
تصویر رستی خوار
روزی خوار روزی خور، بهره مند متمتع
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه غراب را می خورد خورنده زاغ و کلاغ، زغال خوارنده: طاوس غراب خوار هر دم گاورس ز چینه دان بر انداخت. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رستی خوار
تصویر رستی خوار
((~. خا))
روزی خوار، روزی خور، بهره برنده، متمتع
فرهنگ فارسی معین